خوزستان نه قربانی خشکسالی بلکه فدای بیتدبیری مسئولین شد!
در تابستان ۱۴۰۴، درحالیکه بر اساس دادههای رسمی، بیش از ۸ میلیارد مترمکعب آب پشت سدهای خوزستان ذخیره شده، رهاسازی محدود آب باعث شده رودخانه کارون هم دچار افت شدید جریان شود، در واقع خوزستان قربانی خشکسالی نیست، قربانی بیتدبیری در حوزه آب است؛ بیتدبیری که یک سال خشکسالی و یک سال سیلاب را به ارمغان میآورد.

مدیریت نادرست منابع آب، خصوصاً رهاسازی نامتناسب آب از پشت سدها منجر به خشکسالی و سیلاب شده است.
به گزارش ایلنا؛ در سال ۱۳۹۷، خوزستان در یکی از شدیدترین تنشهای آبی خود گرفتار شد؛ خشکسالی بیسابقه، کشاورزی را به زانو درآورد و دامداران را در تنگنای مرگ و زندگی قرار داد. بسیاری از گاومیشها و دامها، بهویژه در جنوب خوزستان، از تشنگی جان دادند.
این تنها مقدمهای بود بر فاجعهای دیگر؛ بهار سال بعد، یعنی ۱۳۹۸، بارشهای سنگین و مدیریت ناصحیح سدها باعث جاریشدن سیلاب. سیلابهایی سهمگین، از شمال تا جنوب استان را درنوردید؛ از «شعیب نبی» شوشتر و «گوریه» گرفته تا «ابوشلوگ» شادگان، خانهها و مزارع زیر آب رفتند و خسارات بیشمار دیدند.
هشدارهایی که شنیده نشد
تضاد ظاهری میان خشکسالی و سیلاب، بسیاری را شگفتزده کرد؛ اما پاسخ روشن بود: مدیریت نادرست منابع آب، خصوصاً رهاسازی نامتناسب آب از پشت سدها که یکی منجر به خشکسالی شد و دیگری سیلاب.
«قمشی»، استاد تمام دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز و از صاحبنظران برجسته در این حوزه، سالهاست زنگ خطر این وضعیت را به صدا درآورده است.
او در تحلیلهای مستند خود بارها تأکید کرده که در تابستان ۹۷، به دلیل عدم رهاسازی بهموقع آب از پشت سدها، حجم زیادی از آب پشت مخازن انباشته شد؛ در نتیجه، هنگام بارندگیهای گسترده در زمستان، و انباشت آب پشت سدها، فاجعه سیلاب رخ داد.
تکرار یک اشتباه، این بار با آگاهی
اکنون، با گذشت شش سال، خوزستان در تابستان ۱۴۰۴ با شرایطی بسیار مشابه روبهروست. درحالیکه بر اساس دادههای رسمی، بیش از ۸ میلیارد مترمکعب آب در پشت سدهای خوزستان ذخیره شده، رهاسازی آب بهقدری محدود شده که حتی رودخانه کارون در مرکز استان نیز دچار افت شدید جریان شده است.
مناطقی چون آبادان و خرمشهر عملاً با کاهش جدی جریان آب مواجهاند، نخیلات در حال خشکشدناند، کشاورزی به تعطیلی کشیده شده، و تالابهای ارزشمند مانند شادگان و هورالعظیم از حقابه خود محروم ماندهاند.
تجربه ۹۷ و ۹۸، اشتباهی بود که شاید در زمان خود با توجیه بیاطلاعی پذیرفتنی بود. اما امروز، همه شواهد و هشدارها از بازگشت آن الگوی مخرب حکایت دارد.
نابودی نخیلات، ازمیانرفتن حقابه تالابها و تشدید مهاجرت روستاییان تنها بخشی از آثار کوتاهمدت این سوءمدیریت است. اما فاجعه بزرگتر در راه است: نابودی زیستبوم خوزستان، و آغاز یک بحران. این نه صرفاً هشدار، بلکه دعوتی جدی به بازنگری در سیاستهای آبی کشور است. وقتی ذخیره ۸ میلیارد مترمکعبی بهجای نجات استان، موجب بحران میشود، باید پرسید: مسئله ما کمبود آب است یا بحران مدیریت؟ پاسخ روشن است: خوزستان قربانی خشکسالی نیست، قربانی بیتدبیری در حوزه آب است؛ بیتدبیری که یک سال خشکسالی را به ارمغان میآورد و یک سال سیلاب.