خوزستان در مجلس نادیده گرفته شد/قدرت ۳ نماینده کهگیلویه بیشتر از ۱۸ نماینده خوزستان

محسن مرادی، سردبیر روزنامه وحدت

استان خوزستان جزو ۱۰ استانی است که تعداد نمایندگانش در مجلس دو رقمی است و ۱۸ کرسی در مجلس دارد اما نقش آفرینی آنها اغلب خنثی و بی‌اثر است.در سال اول مجلس این دوره، نتوانستند به ریاست هیچ کدام از کمیسیون‌های تخصصی مجلس دست پیدا کنند، این در صورتی است که کهگیلویه و بویر احمد با داشتن سه نماینده ریاست دو تا سه کمیسیون تخصصی را به دست می‌آورد اما در مقابل ۱۸ نماینده خوزستان در آرزوی کسب یک نایب رییس اول هر کمیسیونی مانده‌اند، ریاست کمیسیون انرژی با توجه به اینکه خوزستان پایتخت انرژی کشوراست، می‌توانست مرهمی بر زخم‌های ناسور مردم خوزستان از وجود نفت و اثرات زیان بار آن باشد، اما چرا هیچ کدام از ١٨ نماینده خوزستان نتوانسته‌اند به این مراکز قدرت ورود کنند؟

خوزستان در مجلس نادیده گرفته شد/قدرت 3 نماینده کهگیلویه بیشتر از ۱۸ نماینده خوزستان
پژواک کارفرما -

ریاست کمیسیون انرژی با توجه به اینکه خوزستان پایتخت انرژی کشوراست یا کمسیون کشاورزی می‌توانست مرهمی بر زخم‌های ناسور مردم خوزستان از وجود نفت و اثرات زیان بارآن باشد اما متاسفانه نمایندگان خوزستان در سال دوم از حضور خود در مجلس باز هم ناکام شدند. هر چند تصمیمات کلان بخش نفت، گاز و پتروشیمی عمدتاً در تهران و توسط نهادهای مرکزی (وزارت نفت، شرکت‌های ملی نفت/گاز/پتروشیمی، شورای عالی انرژی) اتخاذ می‌شود و کمیسیون انرژی مجلس نیز به‌طور سنتی تحت تأثیر همین مراکز قدرت شکل می‌گیرد و ریاست آن معمولاً به افرادی با ارتباطات قوی در این نهادهای مرکزی سپرده می‌شود اما چگونه است که هیچ کدام از ١٨ نماینده خوزستان نتوانسته اند به این مراکز قدرت ورود کنند.

موضوع ریاست کمیسیون های تخصصی مجلس از جمله انرژی و کشاورزی برای نمایندگان استان‌های نفت‌خیز و زرخیزی مانند خوزستان، مسئله‌ای پیچیده و ریشه‌دار در ساختار سیاسی و تصمیم‌گیری کشور دارد. ریاست کمیسیون‌های مهم مجلس (به‌ویژه انرژی) عمدتاً بر اساس توازن قوا و معاملات سیاسی بین جناح‌های اصلی و وفادار به ساختار قدرت مرکزی تعیین می‌شود. نمایندگان خوزستان، صرف‌نظر از تخصص، ممکن است در این معادلات سیاسی کلان جایگاه لازم برای کسب چنین پست استراتژیکی را نداشته باشند یا توانایی و قدرت لابی برای نفوذ در لایه های قدرت دربین دیگر نمایندگان را نداشته باشند و دلیل دیگر نیزعدم انسجام بین مجمع نمایندگان خوزستان که با وجود تعداد بالای کرسی در مجلس نمی توانند به ریاست کمیسیونی برسند  چرا که هر کدام از آنها می خواهد به تنهایی به دنبال کسب صندلی ریاست باشند و همین عامل زمین گیرشان می شود.

البته نباید از این نکته غافل ماند که نظام تصمیم‌گیری غالباً وفاداری سیاسی به خط‌مشی‌های کلی تعیین‌شده در مرکز را بر تخصص عمیق منطقه‌ای و تجربه زیسته در مناطق تولیدکننده ترجیح می‌دهد. یک رئیس از خوزستان ممکن است اولویت‌هایش را به‌طور طبیعی معطوف به حل بحران‌های منطقه کند که همیشه با اولویت‌های ملی تعریف‌شده از مرکز همسو نیست. به طور کلی وجود یک رئیس کمیسیون از خوزستان، به‌طور طبیعی خواستار تمرکززدایی بیشتر، توجه ویژه به مطالبات منطقه‌ای و شفافیت در توزیع درآمدها خواهد بود. این امر ممکن است با منافع یا رویه‌های نهادهای متمرکز موجود در تضاد قرار گیرد.

بخش انرژی در ایران تحت تأثیر شدید لابی‌ها و منافع شرکت‌های بزرگ دولتی، شبه‌دولتی و پیمانکاران وابسته است. این نهادهای قدرتمند ترجیح می‌دهند با روسای کمیسیونی کار کنند که درک و ارتباط سنتی با این شبکه‌ها داشته باشند و در مرکز(تهران) مستقر باشند، نه فردی که ممکن است اولویت‌اش پاسخگویی به مشکلات مردم منطقه و نظارت دقیق‌تر بر این شرکت‌ها باشد.انتصاب رئیسی با پایگاه قوی در خوزستان می‌تواند توازن قوا را به‌نفع مطالبات منطقه‌ای (محیط‌زیست، سهم‌منصفانه از درآمد، اشتغال محلی، جبران خسارات) تغییر دهد و منافع برخی گروه‌های ذی‌نفوذ حاضر در ساختار فعلی را به چالش بکشد که متاسفانه باید اذعان کرد که مجمع نمایندگان تا به اکنون به یک جمع واحده نرسیده اند و بیشتر فردزا بوده‌اند تا جمع‌گرا.حوزه ای به مسایل نگاه می کنند تا استانی که همین نگاه فردی و تک محوری عاملی ست که از لابی ها و چانه‌های جمعی غافل شوند و به دنبال مانورهای فردی برای عرض اندام در حوزه انتخالبی خود باشند.

البته ممکن است این نگران‌ی هم وجود داشته باشد که یک رئیس از خوزستان بیش از حد بر منافع استان خود متمرکز شود و "منافع ملی" را آن‌گونه که در مرکز تعریف می‌شود، زیر سوال ببرد. این ادراک، حتی اگر نادرست باشد، می‌تواند مانعی برای انتخاب باشد.باید گفت که متأسفانه گاهی توانمندی‌ها و ظرفیت‌های مدیریتی و تخصصی نخبگان استانی در سایه‌ تمرکزگرایی نادیده گرفته می‌شود و این خود عامل پسرفت و عدم توسعه فردی و شهری شود.

برخی نیز معتقدند مدیریت کمیسیون انرژی و کشاورزی نیازمند ارتباطات بسیار گسترده و فوری با تمام نهادهای مرکزی تصمیم‌گیر (دولت، وزارت نفت، سازمان‌های برنامه‌ریزی، بانک مرکزی، وزارت کشاورزی و ...) در تهران است و حضور فیزیکی مستمردر پایتخت را ایجاب می‌کند.

عدم موفقیت نمایندگان خوزستان در کمیسیون انرژی و کشاورزی، عمدتاً ریشه در ساختار متمرکز قدرت، محاسبات سیاسی جناحی، نفوذ لابی‌های قدرتمند انرژی و کشاورزی در مرکز و مقاومت در برابر تغییر توازن قوا به نفع مناطق تولیدکننده نفت و گندم و...دارد. این بازتابی از شکاف بین مرکز و پیرامون و اولویت منافع خاص گروه‌های ذی‌نفوذ مرکزی برعدالت منطقه‌ای و مشارکت واقعی تولیدکنندگان ثروت ملی است.

تقویت جایگاه فراکسیون‌های استانی و منطقه‌ای در مجلس، شفاف‌سازی بیشتر در تصمیم‌گیری‌های انرژی، ایجاد سازوکارهای الزام‌آور برای رعایت عدالت منطقه‌ای در توزیع منافع و پست‌ها، و در نهایت، اراده‌ی سیاسی برای تغییر این رویه‌های دیرینه می‌تواند زمینه‌ساز حضور پررنگ‌تر صاحبان اصلی منابع انرژی در رأس نهادهای نظارتی مربوطه باشد.

نمایندگان خوزستان اگر می‌خواهند در تصمیم گیری های کلان در کشور نقش داشته باشند و ۱۸ رای آنها به عنوان برگ برنده محاسبه شود باید منافع را استانی ببینند نه شهری تا موفق شوند اما اگر همچنان اصرار به راه‌های رفته و بی نتیجه گذشته داشته باشند هم خود شکست خواهند خورد هم حوزه انتخابی شان و هم منافع استان شان.

البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست جهت گوشزد به نمایندگان استان خوزستان که چگونه است که استانی مانند کهگیلویه و بویر احمد با داشتن سه نماینده می توانند ریاست دو تا سه کمیسیون تخصصی را به دست آوردند اما در مقابل ۱۸ نماینده خوزستان در آرزوی کسب یک نایب رییس اول هر کمیسیونی مانده‌اند. قدرت لابی گری یا ضعف مفرط مسأله این است!

انتهای پیام
۴۵۱۳
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها