بیتوجهی به شفافیت، باعث قدرتیابی دستهای ذینفع شد/تصمیمهای تکبعدی اقتصاد را به چرخه فساد و تکرار بحران کشاند
عباس شاکری، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با انتقاد از تصمیمهای اقتصادی تکبعدی در کشور گفت: تا زمانی که اصلاحات اقتصادی بدون تفکر توسعهای و درک پیچیدگیهای جامعه انجام شود، اقتصاد ایران در لوپی بسته و فنری معیوب گرفتار خواهد ماند.

یک اقتصاددان با اشاره به تجربه ناموفق اصلاح قیمتهای نسبی پس از جنگ، تأکید کرد: بیتوجهی به شفافیت، انضباط مالی و اقدامات مکمل، تنها به قدرتگیری دستهای ذینفع و تشدید ناپایداری منجر شده است.
فقدان تفکر توسعهای در تصمیمسازیهای اقتصادی
شاکری با نگاهی انتقادی به روند سیاستگذاری در ایران گفت: جامعه ایران بهرغم گستردگی و ساختار شبهصنعتی خود، هیچگاه با درکی عمیق از پیچیدگیها و پویاییهای توسعه به پیش نرفته است.
وی تصریح کرد: اصلاح قیمتهای نسبی بدون توجه به زیرساختهای فکری توسعه، نتیجهای جز فساد، قدرتیابی دستهای ذینفع و تکرار بحران ندارد.
او با استعارهای روشن افزود: اصلاحات اقتصادی ما مانند اسب چموشی است که هر بار ما را زمین میزند و باز از همان نقطه آغاز میکنیم. نتیجه این سیاستها، گرفتار شدن در چرخهای بسته و فرساینده است که هر تلاش جدید، همان ناکامیهای گذشته را تکرار میکند.
تجربه ناموفق اصلاح قیمتها پس از جنگ
به گفته این اقتصاددان، تجربه اصلاح قیمتهای نسبی پس از جنگ، نمونهای روشن از تصمیمگیریهای تکبعدی بود. شاکری یادآور شد: «پس از جنگ تصمیم گرفتند نرخ بهره، نرخ ارز و قیمت پول ملی را اصلاح کنند، اما توصیههای ابتدایی همچون محدودسازی هزینههای خارج از بودجه، شفافیت مالی و انضباط بودجهای را نادیده گرفتند. همین بیتوجهی زمینه رشد فساد و قدرتگیری گروههای ذینفع را فراهم کرد.»
او تأکید کرد که توسعه یک مقوله صرفاً اقتصادی نیست، بلکه ریشه در فلسفه، علوم اجتماعی و نهادهای فکری دارد.
به گفته وی، چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، برنامهریزی توسعهای جای خود را به تصمیمهای موردی، سیاسی و مقطعی داده است.
از بازار کار تا صنعت نشر؛ تعادل از بین رفته است
شاکری در تشریح پیامدهای این رویکرد گفت: کافی است به بازار کاغذ نگاه کنیم؛ بستهای از کاغذ که کمتر از ده سال پیش بیستهزار تومان قیمت داشت، امروز بیش از یکمیلیون و هشتصد هزار تومان شده است. آیا دستمزد نیروی کار نیز به همین میزان رشد کرده است؟ نتیجه این است که ناشران تعطیل میشوند و نیروی انسانی به مشاغلی چون رانندگی در اسنپ پناه میبرد. قیمتهای نسبی چنان از تعادل خارج شدهاند که همه چیز را از جای خود بیرون راندهاند.
او افزود: در چنین وضعیتی، تخصیص منابع بهینه نیست و هرگونه تغییر قیمتی بدون برنامهریزی دقیق، فقط شوکهای تورمی و ناپایداری بیشتر ایجاد میکند.
اصلاحات اقتصادی نیازمند اقدامات مکمل است
شاکری با اشاره به تجربه تاریخی اصلاح قیمت بنزین گفت: در سال ۱۳۷۸ مرحوم دکتر عظیمی پیشنهاد کرده بود درآمد حاصل از افزایش قیمت بنزین صرف اصلاح کاربراتور خودروها شود تا مصرف سوخت ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش یابد. اما این برنامه هرگز اجرا نشد. حتی در بودجه سال ۱۳۹۳ نیز جدول اقدامهای مکمل وجود داشت، اما گزارشها نشان داد میزان تحقق آن صفر درصد بوده است.
او تأکید کرد: وقتی اصلاحات اقتصادی بدون اقدامات مکمل، شفافیت و نظارت دقیق انجام میشود، فقط منجر به افزایش پرداخت یارانه و بازتولید همان چرخه ناکارآمدی میشود. در این وضعیت، تصمیمگیران هر بار نام جدیدی بر همان سیاستهای شکستخورده میگذارند؛ از جراحی اقتصادی گرفته تا اصلاح ساختاری.
یا به مسیر توسعه برویم یا دستکم لوپ معیوب را متوقف کنیم
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: اگر نمیتوانیم رشد بالا و پایدار داشته باشیم، باید با ایجاد لنگر تثبیتکننده از تکرار تصمیمهای پرهزینه جلوگیری کنیم. حداقل باید ثبات کوتاهمدت را به جامعه بازگردانیم. اما تا زمانی که نظام تصمیمگیری از سطح نیت خیر به سطح فهم عمیق توسعه نرسد، جامعه در همان مدار بسته باقی خواهد ماند.
او تأکید کرد: حتی اگر در مسیر توسعه نباشیم، باید گامهایی برداریم تا این فنر معیوب از کار بیفتد. توسعه و رشدهای بالا را نخواستیم؛ ثبات کوتاهمدت را به جامعه بازگردانید.
*بازنویسی: تحریریه پژواک کارفرما