چندشغله‌ها؛ آینه فرسودگی طبقه متوسط در اقتصاد تورمی ایران

افزایش سرسام‌آور هزینه‌های زندگی و رکود مزمن دستمزدها، پدیده «چندشغله بودن» را از یک انتخاب شخصی به یک اجبار اقتصادی تبدیل کرده است؛ واقعیتی تلخ که اکنون نه فقط اقشار کم‌درآمد، بلکه معلمان، پرستاران و کارمندان را هم دربر گرفته و کیفیت زندگی و بهره‌وری نیروی کار را تهدید می‌کند.

چندشغله‌ها؛ آینه فرسودگی طبقه متوسط در اقتصاد تورمی ایران
پژواک کارفرما -

افزایش مستمر هزینه‌های زندگی و رکود دستمزدها، بسیاری از شاغلان را مجبور کرده است که برای تأمین معیشت خود و خانواده‌شان، به دنبال شغل دوم یا سوم بروند. این وضعیت دیگر یک انتخاب شخصی نیست، بلکه یک اجبار اقتصادی است که کیفیت زندگی و بهره‌وری نیروی کار را به خطر انداخته است.

در گذشته، چرخ اقتصاد خانواده‌ها معمولاً با تلاش یک نفر – معمولاً سرپرست خانواده – می‌چرخید. اما با بالا رفتن تورم و کاهش ارزش پول ملی، حتی تمام اعضای خانواده نیز قادر به پوشش هزینه‌های جاری نیستند. نتیجه این شرایط، بروز پدیده «چندشغله بودن» است.

مرکز آمار ایران گزارش داده است که در حال حاضر ۶۰۴ هزار شاغل در کشور بیش از یک شغل دارند؛ از این تعداد، ۲۴۸ هزار نفر در مناطق شهری و ۳۵۵ هزار نفر در مناطق روستایی فعالیت می‌کنند. با این حال، بر اساس آمارهای غیررسمی، بیش از ۳۵ درصد شاغلان شهری حداقل دو منبع درآمد دارند. این وضعیت در کف جامعه رایج است، اما کمتر مورد توجه نهادهای رسمی قرار می‌گیرد.

صبح در اداره، عصر در تاکسی‌های اینترنتی، شب در کلاس‌های خصوصی یا فروش آنلاین؛ این تصویر روزمره بسیاری از ایرانی‌هاست. چندشغله بودن که زمانی نشانه تلاش و پشتکار بود، امروز به نماد فشار اقتصادی و ناکارآمدی ساختار معیشتی کشور تبدیل شده است.

لیلا صادقی، جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی، معتقد است که چندشغله بودن نتیجه مستقیم ناترازی میان درآمد و هزینه‌هاست. در اقتصادی که نرخ تورم چند برابر نرخ افزایش حقوق است، مردم مجبورند زمان استراحت و زندگی شخصی خود را فدای کار کنند. این وضعیت نه تنها سلامت جسمی و روانی افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه فشار زیادی بر خانواده‌ها وارد می‌کند.

او همچنین تأکید می‌کند که کار دیگر ابزاری برای رشد یا احساس مفید بودن نیست و به امری اضطراری تبدیل شده که تنها هدفش «زنده ماندن» است. نتیجه این روند، جامعه‌ای خسته، بی‌انرژی و کم‌انگیزه است که امید اجتماعی در آن رو به کاهش است.

تحلیلگران اقتصادی می‌گویند پیامدهای چندشغله بودن تنها محدود به سطح فردی نیست. کاهش بهره‌وری نیروی کار، افت کیفیت خدمات عمومی و گسترش نارضایتی اجتماعی، از تبعات مستقیم این پدیده است. کارمندی که پس از هشت ساعت شغل رسمی، به شغل دوم مشغول شود، طبیعی است که تمرکز و انگیزه کافی برای انجام وظایف اصلی خود را از دست بدهد.

صادقی هشدار می‌دهد که شکاف طبقاتی نیز با گسترش چندشغله بودن عمیق‌تر می‌شود؛ طبقات برخوردار فرصت رشد فرهنگی و اجتماعی بیشتری دارند، در حالی که طبقات پایین در چرخه بی‌پایان کار و اضطراب، فرسوده‌تر می‌شوند.

او در پایان می‌گوید: جامعه‌ای که در آن مردم برای زنده ماندن چند شغل دارند، فرصت واقعی زندگی کردن را از دست داده است. چندشغله بودن تنها مسأله اقتصادی نیست؛ این پدیده نشانه بحران عدالت اجتماعی و ناکارآمدی نظام دستمزدی در برابر تورم فزاینده است. تا زمانی که سیاست‌های حمایتی واقعی، بیمه‌های اجتماعی کارآمد و برنامه‌های بازتوزیع عادلانه درآمد اجرا نشود، این چرخه ادامه خواهد داشت و جامعه بیشتر در مسیر فرسودگی پیش خواهد رفت.

*بازنویسی: تحریریه پژواک کارفرما

انتهای پیام
۵۸۰۷
دیدگاه
آخرین‌های اقتصادی
آخرین اخبار
پربازدیدها