مهاجرت نخبگان از پشت نیمکتها آغاز شد/ وقتی رؤیای پزشکی، مرزها را بیمعنا میکند
موج تازه مهاجرت نخبگان، دیگر از دانشگاهها شروع نمیشود؛ از دبیرستانها آغاز شده، جایی که رؤیای پزشکی و تبلیغات سودآور، آینده علمی کشور را به خطر انداخته است.
موج مهاجرت نخبگان دیگر از درهای خروجی دانشگاهها آغاز نمیشود؛ بلکه از نیمکتهای دبیرستان و پیش از عبور از سد کنکور شکل میگیرد. فضای آموزشی کشور، تحت تأثیر تبلیغات سودآور مؤسسات کنکور و بازار محدود چند رشتهی خاص، استعدادها را از مسیر نیازهای واقعی کشور منحرف کرده است.
به گفتهی محمد محمدی مسعودی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مدیرکل سابق بورس و اعزام دانشجویان، بیش از ۹۵ درصد مهاجرتهای تحصیلی پیش از ورود به دانشگاه اتفاق میافتد و بسیاری از دانشآموزان، در ۱۷ یا ۱۸ سالگی برای تحصیل در رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی، راهی کشورهایی مانند ترکیه، روسیه و چین میشوند. او میگوید: «در ترکیه حدود ۱۰ هزار دانشآموز و ۳۰ هزار دانشجوی ایرانی داریم، اما اغلب در دانشگاههایی تحصیل میکنند که از نظر آموزش عالی ایران مورد تأیید نیستند.»
مسعودی هشدار میدهد که بخش زیادی از این نوجوانان بدون آمادگی روحی و مالی، وارد محیطهایی میشوند که آنها را در معرض آسیبهای اجتماعی و فرهنگی قرار میدهد. به گفتهی او، خانوادهها برای اعزام فرزندانشان گاهی خانه یا زمین میفروشند و در صورت ناتوانی در ادامه حمایت، دانشآموزان دچار بحران میشوند.
این استاد دانشگاه، ریشه اصلی بحران را در ناترازی ظرفیتهای آموزشی و ذائقه تحصیلی غیرطبیعی جامعه میداند: «در رشته ریاضیفیزیک که زیرساخت بسیاری از صنایع کشور به آن متصل است، تعداد داوطلبان کنکور از ۳۰۰ هزار نفر در ده سال پیش به حدود ۱۱۴ هزار نفر رسیده؛ اما در مقابل، نیممیلیون داوطلب تجربی برای کمتر از ۱۰ هزار ظرفیت پزشکی رقابت میکنند. حتی دانشآموزانی با معدل ۱۹.۷۵ نیز پشت در دانشگاه میمانند.»
به باور او، این نابرابری نتیجه مهندسی فرهنگی و تبلیغات سازمانیافتهای است که از سالهای دبیرستان با حضور پزشکان در مدارس و توصیه مستقیم به انتخاب رشته تجربی، بهصورت هدفمند هدایت میشود تا چرخ مؤسسات کنکور و اعزام دانشجو بچرخد.
مسعودی تأکید میکند: «این شرایط علاوه بر خروج میلیونها دلار ارز، موجب تخلیه سرمایه انسانی کشور شده است. بسیاری از این دانشآموزان عملاً درگیر مهاجرت اجباری قطعی میشوند و بازگشتی ندارند.»
او برای مقابله با این بحران سه راهکار اصلی پیشنهاد میدهد:
۱. افزایش ظرفیت متناسب رشتههای پرتقاضا مانند پزشکی برای جلوگیری از مهاجرت تحصیلی اجباری.
۲. اجرای طرح دیپلم یکسان تا دانشآموزان محدود به رشته تجربی نباشند و بتوانند پس از کنکور در رشتههای دیگر انتخاب آزادانه داشته باشند.
۳. افزایش جذابیت سایر رشتهها با ایجاد مشوقهای شغلی و مالی از سوی دولت و بخش خصوصی، مشابه الگوی دانشگاه فرهنگیان.
او با اشاره به تجربه پروژه «کانکت» در معاونت علمی ریاستجمهوری میگوید: «این تنها طرحی است که واقعاً برای بازگشت نخبگان فرش قرمز پهن کرده است. باید چنین مدلهایی در سراسر کشور گسترش یابد. مشکل ما کمبود پول نیست، بلکه ضعف در مدیریت نخبگان و ناتوانی در ایجاد ارزش برای آنان در داخل کشور است.»
به گفتهی مسعودی، اگر مسیرها اصلاح نشود، بهزودی با خشک شدن سرچشمهی نخبگان در رشتههای علوم پایه و مهندسی روبهرو خواهیم شد و آنگاه شاید مجبور شویم مهندس و پژوهشگر از خارج وارد کنیم.
*بازنویسی:تحریریه پژواک کارفرما