صنعت مادر در خطر/چرا فولاد ایران رکود را تجربه میکند؟
بحران انرژی همچنان پابرجاست، قطعی برق در تابستان و کمبود گاز در زمستان، خسارتهای سنگینی به خطوط تولید وارد میکند. در حالی که کشورهای پیشرو در تولید فولاد، زیرساختهای انرژی خود را بر اساس نیاز صنایع سنگین تنظیم کردهاند، در ایران هنوز برنامهای پایدار و قابلاعتماد در این حوزه وجود ندارد.
صنعت فولاد ایران در نیمه نخست سال ۱۴۰۴ روزهای آسانی را پشت سر نگذاشته است. این صنعت که همواره یکی از ارکان توسعه صنعتی کشور و پیشران صادرات غیرنفتی محسوب میشود، در ماههای گذشته با ترکیبی از چالشهای کمبود انرژی، سیاستگذاریهای ناپایدار، رکود در بازار داخلی و افزایش هزینههای تولید روبهرو بوده است که تداوم این روند، زنگ خطری برای یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی کشور به شمار میآید؛ بخشی که حیات صدها صنعت دیگر به آن وابسته است.
بررسی دادههای رسمی از فروردین تا مهرماه نشان میدهد رشد تولید فولاد خام در کشور از مسیر باثبات خود فاصله گرفته است. در سهماهه نخست امسال، افت محسوس تولید ناشی از محدودیت برق و گاز بود که باعث شد بسیاری از واحدها با ظرفیت پایین به فعالیت خود ادامه دهند. با وجود بهبود نسبی در تابستان، عملکرد نیمسال نخست همچنان پایینتر از ظرفیت واقعی است. ایران با دارا بودن ظرفیت تولید بیش از ۴۰ میلیون تن فولاد خام در سال، تنها از حدود سهچهارم این ظرفیت بهره میگیرد؛ بهگونهای که برخی خطوط تولید به دلیل هزینههای بالا یا نبود انرژی پایدار، ناچار به توقفهای دورهای شدهاند.
افزایش بهای مواد اولیه، رشد نرخ حملونقل، نوسانات ارزی و سیاستهای متغیر صادراتی نیز بر فشارها افزوده است. در بازار داخلی، رکود ساختوساز و افت تقاضا موجب شده تا کارخانهها با انباشت محصول و کمبود نقدینگی مواجه شوند. بسیاری از شرکتها بهجای توسعه یا نوسازی خطوط، ناچار به حفظ بقاء شدهاند و برخی واحدهای کوچکتر حتی از مدار تولید خارج شدهاند. این در حالی است که فولاد یکی از صنایع مادر کشور است و کوچکترین افت در آن، مستقیماً بر زنجیرههای پاییندستی چون ساختمان، خودرو و لوازمخانگی اثر میگذارد.
در کنار چالشهای اقتصادی، مشکل سیاستگذاری همچنان پابرجاست. تصمیمات مقطعی و گاه متناقض در حوزه قیمتگذاری و صادرات، فضای برنامهریزی بلندمدت را از فعالان گرفته است. صنایع بزرگ نیاز به ثبات دارند؛ ثبات در مقررات، در دسترسی به انرژی و در سیاستهای مالیاتی. اما واقعیت این است که فولادسازان هر سال باید با مجموعهای از تصمیمات لحظهای دستوپنجه نرم کنند. از سوی دیگر، نظام قیمتگذاری دستوری نهتنها انگیزه رقابت را کاهش داده است بلکه موجب زیان تولیدکنندگان در دورههایی از سال شده است.
بحران انرژی نیز همچنان پابرجاست. قطعی برق در تابستان و کمبود گاز در زمستان، خسارتهای سنگینی به خطوط تولید وارد میکند. در حالی که کشورهای پیشرو در تولید فولاد، زیرساختهای انرژی خود را بر اساس نیاز صنایع سنگین تنظیم کردهاند، در ایران هنوز برنامهای پایدار و قابلاعتماد در این حوزه وجود ندارد. تأمین انرژی مداوم و مطمئن، پیششرط تداوم تولید است؛ بدون آن، هیچ استراتژی صنعتی به نتیجه نخواهد رسید.
از سوی دیگر، بازار جهانی فولاد نیز در حال تغییر است. کشورهایی چون هند، چین و ترکیه با سیاستهای حمایتی هدفمند، سهم بیشتری از بازارهای صادراتی را تصاحب کردهاند. در چنین شرایطی، هرگونه محدودیت صادراتی یا عوارض غیرمنطقی، موقعیت ایران را در رقابت بینالمللی تضعیف میکند. فولاد ایران در منطقه مزیت نسبی دارد، اما حفظ این مزیت مستلزم سیاستگذاری منسجم، حمایت مالی هوشمند و تسهیل صادرات است.
اکنون زمان آن فرا رسیده تا دولت و نهادهای مرتبط، نگاه خود به صنایع مادر را بازنگری کنند. حمایت واقعی از فولاد، نه در پرداخت یارانه و صدور بخشنامههای گوناگون، بلکه در ثبات تصمیمات، شفافیت قوانین و پیشبینیپذیری اقتصاد معنا پیدا میکند. بازنگری در ساختار قیمتگذاری، تأمین انرژی پایدار، تسهیل سرمایهگذاری داخلی و خارجی، و نوسازی فناوری خطوط تولید، از ضروریترین اقداماتی است که میتواند فولاد ایران را از مسیر رکود خارج کند.
صنعت فولاد ستون فقرات اقتصاد ایران است و حفظ پایداری آن به معنای حفظ امنیت صنعتی و اشتغال در کشور است. اگر امروز برای اصلاح سیاستها و حمایت هدفمند تصمیمی گرفته نشود، فردا هزینه جبران آن نهتنها برای فولاد، بلکه برای کل اقتصاد ملی سنگینتر خواهد بود.
مرتضی بلوکی
کارشناس رسانه